پایان 31 ماهگی شازده
شازده کوچولوی مامان ماهگیت هم تموم شد امروز و داری روز به روز بزرگتر می شی . هوا خیلی خوب شده و باهمدیگه می ریم پارک و کلی بازی می کنی وقتی می خوایم بیریم می گی مامانی توپمم بیارم اجازه می دی ... منم می گم بیار پسر گلم . دیروز خونه آقاجون بودیم و من به مامان طاطا گفتم برم بالا لباسمو عوض کنم وقتی بالا لودم صدای جیغ طاطا رو شنیدم که به بابا منصور می گفت بردیا رو بگیر رفت بیرون وایییییییییی نمی دونی چه حالی شدم و پله هارو چه جوری اومدم پایین دید شما وسط خیابون بودی و هدیه دخترعمه بابایی گرفته بودت وایییییییی بردیا که چه شوکی به من دادی بابا نیما هم خونه خودمون داشت درس می خوند منم یه مقدار تنبیه ت کردم و آوردمت خونه خیلی روز بدی بود خیلی تر...
نویسنده :
مامانه بردیا
17:48